×
×

نگاهی متفاوت به نمایشگاه های روایت پیشرفت

  • کد نوشته: 1806
  • ۰
  • ما طریقه روایت کردن را بخوبی بلد نیستیم، و تنها تلاش می کنیم با بارش حجمی زیادی از داده ها در قالبهایی مانند نمایشگاه، غرفه ها و تابلوها، مخاطبانمان را به زور اقناع کنیم. حامد تقدیری
    نگاهی متفاوت به نمایشگاه های روایت پیشرفت

  • حامد تقدیری


    این نوشته، نقد نمایشگاه های داده محور و تلاش های عزیزان نیست. این نوشتار تلاش می‌کند یک نگاه متفاوت به نمایشگاه های روایت پیشرفت داشته باشد.


    تقریبا می توانم بگویم هنوز روایت دلچسب ندیدم! ما با انباشتی از روایت ها مواجه هستیم که خروجی آنها در مخاطبان نشان می دهد که طریقه روایت کردن را بخوبی بلد نیستیم. راستش این فریاد دلم بود وقتی دیشب آقای استاندار زمان جلسه یک ساعته خشک و رسمی را به زور قهوه تلخ به چند ساعت روایت شیرین و پر حادثه از دو سال مسئولیتش تغییر داده بود. روایت هایی که مسئول روابط عمومی استانداری هم خیلی هایش را نشنیده بود چه برسد بخواهد روایت کند.



    ما طریقه روایت کردن را بخوبی بلد نیستیم.


     


    هر چه می بینم، نمایشگاه های تابلویی است. از همین هایی که تلاش می‌کنیم مقدار زیادی داده را به زور اینفوگرافی ها به خورد مخاطب بدهیم. همین هایی که مخاطب اگر مسئول باشد تلاش می‌کند عکس هایش را ببیند و عبور کند؛ و اگر مردم باشند به چند تابلو اکتفا کرده و عبور می کنند. بعد که می خواهیم خیلی اثرگذار باشیم، یک راوی می گذاریم که اگر مشتری آمد و کیفش کوک نبود که تابلوهای پرمحتوا ما را بخواند، تو او را شیر فهم کن. و راوی تازه کاری که اصلا نمی داند چطور باید ما را جذب کند، چه برسد بخواهد اثر هم بگذارد!



    تلاش می‌کنیم مقدار زیادی داده را به زور اینفوگرافی ها به خورد مخاطب بدهیم.


     


    راستش به یکی از این راوی های تازه کار که رسیدم فکر می کردم کاش رفته بودیم و دستفروش های مترو را آورده بودیم. از همین ها که هزار بار به من جنس بنجل شان را انداخته اند. یا این خانمهای فروشنده تلفنی را می آوردیم که در یک ثانیه تلاش می‌کنند ما را که در حال قطع کردن تلفن هستیم مجاب کنند باز هم جنس بی فایده شان را بخریم و کنار ده تای قبلی بگذاریم.



    واقعیت این است ما چون محتوا زیاد داریم دلمان هم نمی آید چیزی از آن را حذف کنیم! این می شود که نمایشگاه می زنیم، غرفه های چوبی خوشگل می سازیم، داده ها را تابلو می کنیم و تلاش می‌کنیم تا می توانیم با بارش داده ها مخاطب را اقناع کنیم. غافل از آنکه می توانیم بیرون نمایشگاه گوشه ای بشینیم و چهره های گیج بینندگان را ببینیم.



    ما چون محتوا زیاد داریم دلمان هم نمی آید چیزی از آن را حذف کنیم.


     


    من اگر بودم، اول روی نوجوانان سرمایه گذاری می کردم که هم حس حرکت و کنش دارند و هم هنوز مسئول خانواده نشده اند که هر چه روایت کنیم بگوید از گرانی گوشت خبر داری و گوشش بدهکار نباشد!



    تلاش می‌کنیم تا می توانیم با بارش داده ها مخاطب را اقناع کنیم.


     


    من اگر بودم، در غرفه وزارت نفت برای نوجوانان نمی آمدم این همه داده منعکس کنم و بگویم در پالایشگاه ستاره خلیج فارس روزانه ۴۵ میلیون لیتر بنزین تولید می کنیم که اصلا نوجوان با بنزین کاری ندارد که عظمت ۴۵ میلیون لیتر را درک کند. بلکه در یک روایت، تعدادی دوش به هم وصل می کردم که به جای آب از آن بنزین بیرون بریزد و چند هیتر داغ بالای سر آن می گذاشتم و می گفتم در ستاره خلیج فارس جوانان همین انقلاب زیر کلی بارش بنزین و در چنین حرارت داغی در دل تابستان با تحریم ها و نامردی های بیگانگان کار کردند و بزرگ ترین پالایشگاه را ساختند.



    من اگر بودم، روی نوجوانان سرمایه گذاری می کردم که هم حس حرکت و کنش دارند.


     


    من اگر بودم، در غرفه وزارت اقتصاد جای تابلو ها عکس صیاد، نانوا، مغازه دار و نظایر آنها را نصب می کردم و کنار هر کدام هم یک آینه، و بعد یک تلویزیون بزرگ نصب می کردم و صفحه سایت ملی مجوز ها را می گذاشتم و به هر کسی می گفتم همین الان یک مجوز بگیر!!. تا ببیند چه کار بی نظیری فقط در این بخش شده است.



    من اگر بودم، هیچ راوی از دستگاه خودمان در نمایشگاه نمی آوردم و نوجوانان را می آوردم و می گفتم بروید و در دستگاه بگردید و زندگی کنید و برایم روایت های تصویری، رسانه ای، نمایشی، هنری، نمایشگاهی بسازید و خودتان هم بیایید برای هم سن های خودتان روایت کنید. بعد خودم بیرون می‌نشستم و از روایت مردم برای مردم، نوجوان برای نوجوان کیف می کردم.



    نوجوانان را می آوردم و می گفتم برایم روایت های تصویری، رسانه ای، نمایشی، هنری، نمایشگاهی بسازید و برای هم سن های خودتان روایت کنید.


     


    راستش چرا می گویم من اگر بودم؟! که اساسا مسئولش خودم هستم و باید تلاش کنم که عزیزان روایت هایشان را بسازند. به خیلی روایت ها فکر می کنم و حتی فکر می کنم نمایشگاه های استانی باید طبق زیست بوم خودش باشد.



    نمایشگاه های استانی باید طبق زیست بوم خودش باشد.


     


    اما چه کنم که من فقط ستادم، و ستاد فقط می تواند دغدغه و جریان فکری ایجاد کند و هیچ دستش نیست.


    انتهای پیام/


    از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل [email protected] مکاتبه فرمائید.


     

    منبع: فارس

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *